کد مطلب:193889 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:273

بررسی اعمال
حساب و كتاب دنیا بسیار دقیق و نظم دنیا خدشه ناپذیر است. خورشید با این كه هزاران بار از كره ی زمین بزرگ تر است و حرارت آن به بیش از ده هزار درجه ی سانتیگراد می رسد، در طول هزاران هزار سال یك ثانیه زودتر یا دیرتر طلوع و غروب نكرده است. قرآن كریم می فرماید: «و أنبتنا فیها من كل شی ء موزون [1] ؛ و از هر چیز سنجیده ای در آن رویاندیم». ولی دنیا با این عظمت و با این نظم و انتظام، نزد خداوند به اندازه ی یك بال پشه ارزش ندارد «ان الدنیا لا تساوی عندالله جناح بعوضة [2] ؛ دنیا در نزد خدا به قدر بال پشه ای ارزش ندارد». در این عبارت گفته نشده كه دنیا به اندازه ی دو بال پشه ارزش ندارد؛ چرا كه دو بال پشه به درد خود پشه می خورد و با آنها پرواز می كند دنیا حتی به اندازه یك بال پشه نزد خدای متعال ارزش ندارد. آیا خدای متعال كه این دنیای بی ارزش را تا این حد با نظم و دقت اداره می كند، در كار آخرت دقت به خرج نمی دهد؟

یكی از آیاتی كه تأمل و تدبر بسیاری می طلبد این آیه است: «و بدالهم من الله ما لم یكونوا یحتسبون [3] ؛ و آنچه تصور [ش را] نمی كردند، از جانب خدا برایشان آشكار می گردد».

آنچه از تفاسیر و آیات قبل و بعد از این آیه بر می آید این است كه وقتی انسانها می میرند و وارد جهان آخرت می شوند و دقت آنجا را می بینند در حیرت می مانند، چرا كه هرگز گمان نمی كردند، آخرت و حساب و كتاب اعمال آنها تا به این حد، دقیق باشد.

در آخرت حلال دنیا حساب دارد، چه رسد به حرام آن. خدای متعال بعضی از



[ صفحه 44]



چیزها را حلال كرده و اجازه استفاده از آنها را داده است، اما معنای اجازه این نیست كه حساب و كتاب ندارد؛ بلكه حلال نیز حساب و كتاب دارد، اما در محاسبه ی آن اذیت و آزار نیست، و كلمه به كلمه باید جواب داد.

ائمه اطهار علیهم السلام و اولیای الهی به ما گفته اند كه باید از عدل خدا بترسیم. خدا هیچ گاه ظلم نمی كند اما اگر عدل الهی در آخرت نمایان شود، هیچ كس را یارای آن نیست.

تنها راه برای در امان ماندن انسان ها از عذاب آخرت، تقوا پیشه كردن در دنیا است.

تقوا حقیقتی است كه هزاران درجه دارد كه هر كدام با دیگری از جهات گوناگونی متفاوت است. در یك ماشین سواری، باید صدها شرط و جزء به هم پیوسته باشد، تا ماشین توان حركت داشته باشد و درست كار كند. ممكن است از هزاران ماشین كه خراب می شود هر كدام به علت متفاوتی خراب شده باشد. وقتی چیز ساده ای چون ماشین این همه اجزا و شروط داشته باشد، امر مهمی چون تقوا كه به واسطه آن می توان هم نشین امیرمؤمنان و ائمه اطهار علیهم السلام شد، جای خود دارد.

امام هادی علیه السلام می فرمایند: «الدنیا سوق ربح فیها قوم و خسر الآخرون [4] ؛ دنیا بازاری است كه عده ای در آن سود می برند و عده ای دیگر ضرر می كنند». آنها كه اجناس خود را با مشورت اهل فن خریده اند زیان كمتری می بینند و بیشتر سود می كنند. باید در بازار دنیا به توصیه های خبرگان این بازار، كه انبیا و اولیای الهی اند گوش فرا داد و تقوا پیشه كنیم تا دچار زیان اخروی نگردیم. البته، استثناهایی در دنیا وجود دارد كه آن هم براساس حساب و كتاب است و از نظم خاص خود پیروی می كند. خدای متعال در قرآن كریم می فرماید: «و الذین ءامنوا و اتبعتهم ذریتهم بایمن ألحقنا بهم ذریتهم و مآ ألتنهم من عملهم من شی ء [5] ؛ و كسانی كه ایمان آورده اند و فرزندانشان در ایمان از ایشان پیروی كرده اند فرزندانشان را به ایشان ملحق سازیم و چیزی از عملشان نمی كاهیم».

ممكن است فردی چون پدر و مادر یا اجداد و نزدیكان او به درگاه الهی قربی داشته یا



[ صفحه 45]



دعایی كرده اند موفقیتی پیدا كند و این موفقیت بر اثر عمل نیك اجداد نصیب او شده باشد. اما چنین مسائلی استثنا است و قانون كلی این است: «و أن لیس للانسان الا ما سعی [6] ؛ برای انسان جز حاصل تلاش او نیست».

زیارتی از امام هادی علیه السلام خطاب به امیرمؤمنان علیه السلام روایت شده كه خواندن آن در روز عید غدیر مستحب است و مرحوم شیخ عباس قمی آن را در مفاتیح الجنان تحت عنوان زیارت مخصوصه ی حضرت امیر در روز غدیر آورده است. حجم این زیارت بیشتر از دعای كمیل است و اگر آن را دایرة المعارف حضرت امیر علیه السلام بخوانیم سخن گزافی نگفته ایم. آن حضرت می فرماید:

«قد یری الحول القلب وجه الحیلة و دونها حاجز من تقوی الله فیدعها رأی العین و ینتهز فرصتها من لا حریجة له فی الدین [7] ؛ مردم كار افتاده و زیركی هستند كه می دانند در هر كاری چه حیلت سازند، ولی امر و نهی خدا سد راه آنها است. اینان با آن كه راه و رسم حیله گری را می دانند و بر آن توانایند، گرد آن نمی گردند. تنها كسانی كه از هیچ گناهی پروایشان نیست، همواره منتظر فرصتند تا در كار حیلتی به كار برند.»

«حول القلب» یكی اصطلاح خاص عربی است. همیشه دو جزء این اصطلاح با هم استعمال شده است و شاید جایی پیدا نشود كه «حول» یا «قلب» به تنهایی ذكر شده باشد. كلمه «حول» از ماده «حول» و به معنای حیله و چاره اندیشی است. كلمه «قلب» نیز از ماده «قلب» و گرداندن است و این اصطلاح را درباره كسی به كار می برند كه هم حیله را خوب بلد است و هم تقلب امور را می فهمد. حضرت می فرماید چه بسا كسی می داند كه چگونه سر مردم كلاه بگذارد و چگونه صحبت كند كه مردم را فریفته خویش نماید، اما دیوار محكمی در مقابل او است كه نمی گذارد چنین عملی از او سر زند و این دیوار محكم چیزی جز تقوای الهی نیست. چنین كسی به خوبی می تواند مقاصد دنیایی و شهوانی خود را برآورده نماید، اما ترس از عدل خدا جلودار او است. «فیدعها رأی



[ صفحه 46]



العین» با این كه می بیند مطامع دنیوی از دستش می رود اما آن را رها می كند. این رأی العین به معنای دیدن با چشم نیست، بلكه به معنای حدس زدن و دیدن با چشم بصیرت است؛ مثل آنكه درباره ی شخصی كه دارد شاخه ی زیر پای خود را می برد می گویند می بینیم كه از روی درخت افتاده است. در چنین حالتی هنوز این اتفاق نیفتاده، اما انسان می داند كه می افتد و آن قدر این حدس و گمان قوی است كه در حكم دیدن با چشم است.

«و ینتهز فرصتها من لا حریجة له فی الدین» اما كسی كه درد دین و خداپرستی ندارد آن كار ناروا را دنبال می كند. امیرمؤمنان علیه السلام خلافت مشروط را رها كرد. [8] اما عثمان دنبال آن را گرفت و خیال كرد كه برنده ماجرا شده است. آن كه دین دارد فریب و نیرنگ و ظلم و ستم را ترك می كند، اما آن كه دین برایش بازیچه ای بیش نیست دین را وسیله رسیدن به اهداف دنیوی خود قرار می دهد.


[1] حجر، آيه ي 19.

[2] بحارالأنوار، ج 79، ص 148.

[3] زمر، آيه 47.

[4] بحارالأنوار، ج 75، ص 366.

[5] طور، آيه 21.

[6] نجم، آيه ي 39.

[7] زيارت مخصوصه حضرت امير عليه السلام در روز عيد غدير، مفاتيح الجنان، ص 608، چاپ دارالثقلين، قم.

[8] در شورائي كه بعد از عمرو به دستور وي تشكيل شد به حضرت علي عليه السلام پيشنهاد شد كه در صورت عمل به كتاب خدا و سنت پيامبر و سيره ي ابوبكر و عمر ما با تو بيعت مي كنيم حضرت فرمود كتاب خدا و سنت پيامبر را قبول دارم اما سيره ي آن دو را نه نمي پذيرم و به رأي و اجتهاد خودم عمل مي كنم.